در مرکز بینالمللی مدیریت هتل و اقامتگاه در دانشگاه غرب لندن پژوهشی تحت نظارت پروفسور الکساندروس پاراسکِواس(استاد مدیریت هتلداری) انجام شد.
ایمنی و حفاظت از اولویتهای مشتریان در انتخاب هتل به شمار میروند و با توجه به اهمیت فزایندهی امنیت در صنعت هتلداری، فناوریهای مرتبط با آن نیز نقشی مهم در موفقیت هتلها دارند. یکپارچه شدن فناوریهای حفاظتی، فعالیتهای حفاظتی را تحت مدیریت واحدی درآورده است. این مدیر میتواند رئیس کل حراست، معاون حراست شرکت یا کمیتهی پیشگیری باشد که نظارت مشترکی بر امور دارد. با این وجود، هتلداران هزینههای حفاظتی را غیر ضروری میدانند یا گمان میکنند داشتن استانداردهای حفاظتی باعث میشود هتل ظاهری خشن و ناخوشایند در نظر میهمانان پیدا کند. هنگامی که چالشهای مالی بهوجود میآیند، معمولاً حفاظت جزو اولین مواردی است که برای کاهش هزینهها به بیرون از محل سپرده میشود.
هدف کلی ONCAM از این پروژه، بهدست آوردن درک بهتری در مقایسه با دیگر شرکتها از بخش هتلداری است. این پژوهش برای درک بهتر دیدگاههای مقامات اجرایی امنیت هتل از وضعیت فعلی و استفاده از فناوریهای حفاظتی، نحوهی سرمایهگذاری در این فناوری و پیشرفتهای آتی در این زمینه است.
شیوهی کار، مصاحبه با مقامات اجرایی امنیت و پرسیدن سؤالاتی منعطف است که در آن امکان تغییر سؤالات در هنگام مصاحبه وجود دارد. از این راه میتوان سؤالات را هنگام مصاحبه اصلاح کرد و تحلیل عمیقتری از دیدگاهها و درک افراد بهدست آورد. در فاصله زمانی ژوئن تا اکتبر 2016 از 32 مقام اجرایی حفاظت هتل برای مصاحبه دعوت به عمل آمد. همگی دعوت را پذیرفتند اما به دلایلی فقط 21 نفر از آنان در این پژوهش شرکت کردند. مصاحبه معمولی کمی بیش از یک ساعت طول میکشید که شامل سه مصاحبهی نیم ساعتی بود. این دیدگاهها را نمیتوان بازتاب نظرات تمامی هتلداران دانست، چراکه هتلهای صاحب برند، 53 درصد از کل اتاقهایی که هتلداری برای میهمانان فراهم میکند را شامل میشوند، یعنی تنها 16 میلیون اتاق، که بهطور کلی شامل دو بخش دارای برند(چند هتل با یک برند) و مستقل(بدون برند) است.
بیشتر برندهای بزرگ هتل، یک مدل تجاری asset light دارند. در این مدل، آنان مالک هتل نیستند بلکه آن را به نام خود یا از طرف مالک هتل، به ازای دریافت مبلغی مدیریت میکنند، یا اینکه استانداردهای برند و فروش را به مالکین واگذار مینمایند و خود مستقیماً یا از طریق شخص ثالث، هتل را اداره میکنند. هتلهای بزرگ، مالکِ کمتر از 5% هتلهای موجود در مجموعهی کار خود هستند، 10 الی 15% را مدیریت میکنند و به بیش از 80% نمایندگی واگذار کردهاند. این آمار نشان میدهد برندها نقش عمدهای در تصمیمگیری برای سرمایهگذاری ندارند و این مسئله را با پیچیدگی مواجه میکند. این پژوهش مشخص کرد که شرکتکنندگان، چهار نوع خاص از فناوری را به عنوان فناوری حفاظت میشناسند که عبارتند از نظارت تصویری، کنترل دسترسی، دتکتورها (تشخیص دهندهی فلز، x-ray، مواد منفجره)، دیگر وسایل الکترونیک و فناوری اطلاعات همچون گاوصندوق اتاقها، زنگهای خطر و سنسورهای مختلف، تیرکهای خطرنما، حصار و درب. اکثر مسئولین اجرایی پس از حادثهی 11 سپتامبر با سرمایهگذاری حدوداً 70% بودجه در سیستمهای نظارت تصویری، تغییرات امنیتی و حفاظتی بهوجود آوردند. این تغییرات نشان میدهد مسئولین اجرایی، نظارت تصویری را فناوری حفاظتی برتر میدانند. اما نظارت تصویری، بیشتر ابزاری بازدارنده یا تحقیقاتی است تا وسیلهای پویا با قابلیت پیشبینی. در مورد کنترل دسترسی، موادی که عمدتاً مورد استفاده هستند قفلهای الکترونیکی درب و کارت کلیدها، کارتهای شناسایی(RFID) و سیستمهای بیومتریک کنترل دسترسی هستند. دسترسی با موبایلهای هوشمند هنوز خطری امنیتی تلقی میشود. مسئولین نسبت به استفاده از کنترل دسترسی بیومتریک (برای کارمندان) هنوز کمی مقاومت میکنند اما این مقاومت بیشتر به دلیل عدم درک فناوریهای زیربنایی است. دستگاههای فلزیاب چندان محبوب نیستند و فقط زمانی از آنها استفاده میشود که قانون آنان را ملزم کند. هنگامی که هتلهای دارای برند قصد سرمایهگذاری در فناوری حفاظتی را داشته باشند، این تصمیم بیشتر تحت تأثیر وضعیت و عمر هتل، نوع قراردادی که بین برند و مالک وجود دارد و مکان هتل میباشد. تصمیمگیرندگان اصلی سازندگان و مالک هتل، برند، مهندسِ ارشد، مدیر عمومی و مدیر امنیت هتل هستند. استانداردهای برند ایمنی و استانداردهای برند حفاظتی با یکدیگر تفاوت دارند. در حالی که برخی استانداردهای برند ایمنی غیرقابل تغییرند، استانداردهای برند حفاظتی میتوانند فقط پیشنهاداتی برای مالک باشند و ممکن است شامل اصول قطعی شوند. عامل اصلی در تصمیمگیری، هزینه است. در اکثر موارد فناوری به عنوان ابزاری برای کاهش هزینه در نظر گرفته میشود؛ برای مثال تکنولوژی بیشتر، پرسنل کمتر. هزینههای امنیتی تنها زمانی مورد توجه قرار میگیرد که وجود آن کاملاً ضروری باشد. مصاحبهشوندگان توضیح میدهند که این ذهنیت بر اثر نحوهی عملکرد تصمیم گیرندگان اصلی همچون مالکان هتل بوجود آمده است. اما از آنجایی که ذهنیت این افراد روی هزینه متمرکز است، متخصصین امنیت باید روی دستاوردهای مالی یک سیستم امنیتی کاملاً ایمن تاکید کنند، همچون کاهش هزینههای بیمه، کاهش نارضایتی افراد(به علت سر خوردن، زمین خوردن و غیره) و افزایش مشتری بهخصوص از طرف شرکتهای مهمی که میخواهند کارمندان خود را در هتلهای امن اسکان دهند. استفاده از تحلیلگر دوربین چند بار مطرح شد اما هنوز در مورد اینکه این تحلیلگر دقیقاً چه کاری انجام میدهد ابهام وجود دارد. با در نظر گرفتن موانعی که در استفاده از فناوری حفاظت وجود دارد، مصاحبه شوندگان میگویند مالکین و مدیران، فناوری را وسیلهای برای کاهش هزینه میدانند نه عاملی جهت بهبود محصول. سرمایهگذاری معمولاً به شکل اضافهکردن فناوری جدیدی روی سیستمِ منسوخ شده و قدیمی انجام میشود، در حالی که همین سیستم قدیمی به ضعف اصلی این بخش تبدیل شده است. یک دلیل این رفتار غیرمعقول آن است که بسیاری از شرکتها به دنبال آنچه مرسوم و جدید باشد میروند تا آنچه که مورد نیاز آنها است. مقاومت نسبت به فناوریهای جدید، عمدتاً به دلیل عدم آگاهی در مورد چگونگی کارکرد این فناوری و ارزش افزودهای است که در بر دارد. اما افراد نسبت به برندهای امتحان شده، بهخصوص اگر خدمات پس از فروش خوبی ارائه دهند، وفادار میمانند.
مصاحبه شوندگان پیشبینی میکنند استفاده از فناوری امنیت در آیندهای نزدیک رایج خواهد شد و چیزی که امروز هزینه اضافی شناخته میشود، تبدیل به استاندارد میگردد. مسئولین در بخش حفاظت، از نظارت تصویری گرفته تا کنترل دسترسی و سیستم اعلام هشدار، خواستار یکپارچگی بیشتری هستند و مایلند در صورت امکان، همهچیز با یک دکمه انجام شود. برای آنان واضح است که متخصصان حفاظت با متخصصان فناوری اطلاعات، همکاری نزدیکتری در تیمهای چند مهارتی دارند، که در این تیمها هر عضو، مهارت خاص خود را ارائه میکند. اما آنها همچنین، میخواهند سیستمهایی هوشمند با کاربری آسان داشته باشند، چراکه تقریباً همگی اتفاق نظر دارند صنعت هتلداری هرگز نمیتواند مسئولین حفاظت مناسبی داشته باشد و پیچیدگی سیستمها همواره ورای توانمندی اپراتورها خواهند بود.